جدول جو
جدول جو

معنی صبح لقا - جستجوی لغت در جدول جو

صبح لقا
(صُ لِ)
سپیدچهره. درخشان رخ. نورانی رخ:
آن پیر ماکه صبح لقائیست خضر نام
هر صبح بوی چشمۀ خضر آیدش ز کام.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
صبح لقا
سپید روی سپید چهره نورانی رخ
تصویری از صبح لقا
تصویر صبح لقا
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از صبح آسا
تصویر صبح آسا
(دخترانه)
صبح (عربی) + آسا (فارسی) مانند صبح سپید و روشن
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از صبح آسا
تصویر صبح آسا
مانند صبح، کنایه از روشن
فرهنگ فارسی عمید
(صُ لِ)
درخشان درفش. پیروزمند. ظفرمآب:
هم ز بالا به چه افتید چو خورشید به شام
گر ستاره سپه و صبح لوائید همه.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(سَ بُ لِ)
مردم سبک روح را گویند، یعنی شخصی که مطیع و فرمان بردار و گشاده رو باشد و ترش رو و مقبوض نباشد و ملاقاتش زود دست دهد. (برهان) (آنندراج). آنکه ملاقات او زود دست دهد و آنکه دیرنشین نبود. (شرفنامه) :
ای درّ گرانبهاتر از روح
چون روح سبک لقات جویم.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
(صُ حِ جَ)
بامداد محشر. صبح قیامت. صبح روزی که اعمال مردم را کیفر یا پاداش دهند:
نفسی کز جگر سوخته آید بیرون
تا دم صبح جزا گرم بود بازارش.
صائب
لغت نامه دهخدا
تصویری از صبح لوا
تصویر صبح لوا
درخشان درفش، پیروزمند درخشان درفش، پیروزمند ظفرماب
فرهنگ لغت هوشیار
آسان دیدار، گشاده روی، فرمانبردار گشاده رو بشاش، آنکه ملاقاتش به آسانی میسر باشد، مطیع فرمانبردار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صبح جزا
تصویر صبح جزا
پگاه سزا، رستخیز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد لقا
تصویر بد لقا
بد چهره زشت بد منظر، بی فایده بی مصرف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبک لقا
تصویر سبک لقا
((~. لِ))
گشاده رو، بشاش
فرهنگ فارسی معین